به بهانه پخش فیلم 2012

رولند امریش پیش از این در فیلم‌های خود زمین را منجمد کرده، غرق کرده و موجودات بیگانه و گودزیلا را روانه سیاره کرده‌است. زمین برای این فیلم‌ساز آلمانی مانند جیسن وورهیس مجموعه فیلم‌های «جمعه سیزدهم» است که هر بار بازمی‌گردد.
خب، البته نه دیگر پس از پودرشدن زمین در «۲۰۱۲». امریش ۵۳ ساله و سازنده فیلم‌های مجلل «روز استقلال»، «گودزیلا» و «روز پس از فردا»، در یک گفت‌و‌گوی تلفنی از خانه خود در لندن می‌گوید: «این آخرین فیلم من در سینمای فاجعه و حادثه‌ خواهد بود.»
او ادامه می‌دهد: «می‌دانم نمی‌توانم دنیا را نابود کنم. بیشتر یک شوخی است.» در تازه‌ترین فاجعه، شلیک نوترون‌های نامرئی از سوی یک شعله خورشیدی بسیار عظیم به هسته زمین باعث داغ شدن آن می‌شود.
آب دریاها بالا می‌آید، صفحه‌های تکتونیکی جابجا می‌شود، آتشفشان‌ها فوران می‌کند و تمام ساختمان‌ها و نشانه‌های جغرافیایی زیر آب فرومی‌رود، می‌سوزد یا تکه تکه می‌شود. به نوعی مفاهیم داستانی و تحول شخصیتی به زندگی وابسته می‌شود. میان این همه هیاهو، جان کیوساک نقش یک رمان‌نویس ناموفق را بازی می‌کند که اکنون راننده یک سیاستمدار روسی است.
آماندا پیت که در «۲۰۱۲» نقش همسر سابق جکسن (با بازی کیوساک) را دارد، می‌گوید: «وقتی رولند امریش برای بازی در فیلمی با شما تماس می‌گیرد، خوب می‌دانید چه چیز به دست می‌آورید. مثلن نباید از او انتظار داشته باشید به دوران کودکی شخصیت شما در فیلم توجه داشته باشد.»
او ادامه می‌دهد: «امریش دقیقن می‌داند چقدر از فیلم او ریشه در واقعیت داشته باشد و چقدر یک جور تخلیه هیجانی باشد.»
20091113-cul-2012movie1
همه چیز از «روز استقلال» آغاز شد
از سال ۱۹۹۶ که امریش در فیلم «روز استقلال» کاخ سفید را با یک اشعه مرگبار منفجر کرد، مهاجمان بیگانه، سونامی‌ها و سیارک‌ها وارد کارنامه سینمایی او شدند. (حتی شبکه دیسکاوری پا جای پای او گذاشت و سریال مبتنی بر واقعیت «کولونی» را با موضوع فاجعه ساخت.) پس امریش فیلم «۲۰۱۲» را که خودش از آن به عنوان «مادر تمام فیلم‌های سینمای فاجعه» یاد می‌کند، دقیقن چگونه ساخته‌است‌؟
او ایده سیاره در برابر یک توطئه دولتی در سطح جهانی را مطرح می‌کند و با بالا بردن میزان تخریب در این فیلم ۱۵۷ دقیقه‌ای، می‌کوشد آن را بالاتر از فیلم‌های قبلی خود در سینمای فاجعه قرار دهد. (این بار امریش اجازه می‌دهد ناو هواپیمابر جان اف. کندی که در خلیج چساپیک پهلو گرفته کاخ سفید را نابود کند.)
امریش پیش از آغاز تراژدی به شوخی‌های ابلهانه متوسل می‌شود. گوردون (تام مکارتی) به کیت (پیت) می‌گوید: «حس می‌کنم چیزی می‌خواهد ما را از هم جدا کند.» همین که او این حرف را می‌زند راهروی سوپرمارکتی که در آن ایستاده‌اند، شکافته می‌شود و بین گوردون و کیت فاصله می‌افتد. این آغاز زمین‌لرزه‌ای است که درنهایت کالیفرنیا را در اقیانوس آرام فرومی‌برد.
امریش می‌گوید: «این جور صحنه‌ها صرفن برای ایجاد توازن در حس تعلیق است.» درست مانند تمام فیلم‌های قبلی امریش، لحظه‌های کمدی و پرتعلیق در «۲۰۱۲» به اوج می‌رسد. شخصیت‌ها به سرعت خود را برای تماشاگران تعریف می‌کنند و بعداً با همان سرعت از اقیانوس‌هایی که همه چیز را در خود فرومی‌برد، ساختمان‌های در حال ریزش و شکاف‌های روی زمین می‌گریزند.
تماشاگران فیلم‌های امریش از دیدن خیلی صحنه‌ها شگفت‌زده نمی‌شوند. شخصیت‌های آثار او می‌توانند در بدترین لحظه‌ها عادی‌ترین کارها را انجام بدهند. به عنوان مثال جکسن و کتی در «۲۰۱۲» درست در لحظه‌ای که بر فرار هیمالیا چیزی نمانده از یک هواپیمای نظامی سقوط کنند، درک تازه‌ای از ازدواج‌های ناموفق خود پیدا می‌کنند.
تماشاگران هم‌چنین با الگوهای نخستین امریش آشنا هستند که اولین بار آن‌ها را در «روز استقلال» به کار برد. کیوساک به نقش یک قهرمان ناراضی همان جف گولدبلام «روز استقلال» است. آماندا پیت به نقش یک مادر قوی جای ویویکا ای. فاکس در آن فیلم را گرفته‌است. رندی کواید به نقش یک سمپاش و رباینده بشقاب پرنده جای خود را به چارلی فراست با بازی وودی هارلسن داده که طرفدار تئوری توطئه است.
کیوساک در گفت‌و‌گویی تلفنی می‌گوید: «دلیل اینکه فیلم درست از کار درآمده این است که تماشاگر درون شخصیت‌ها می‌رود. بعضی‌ها هم ممکن است «۲۰۱۲» را با «ترانسفورمرها» مقایسه کنند.» جلوه‌های ویژه در «۲۰۱۲» آنقدر سریع است که امکان ندارد در لحظه بتوان آن را پذیرفت، اما این پروژه ۲۰۰ میلیون دلاری به جزئیات توجه بسیار دارد.
20091113-cul-2012movie2
حضور صدها هنرمند جلوه‌های ویژه

در همان حال که کالیفرنیا زیر آب فرومی‌رود، آدم‌ها از هر سو می‌کوشند خود را نجات بدهند. این صحنه‌ها حاصل کار ۱۰۰ هنرمند جلوه‌های ویژه است که در شرکت «آنچارتد تریتوری» متعلق به تهیه‌کننده‌های «۲۰۱۲» و فولکر انگل و مارک ویگرت سرپرست جلوه‌های دیجیتال فیلم کار می‌کنند. هنرمندان ۱۴ شرکت دیگر نیز در تهیه جلوه‌های ویژه «۲۰۱۲» نقش داشته‌اند که تخصص آنها تولید نمونه‌های شبیه‌سازی‌شده از آب، زمین، ساختمان‌ها یا آدم‌هاست.
برای این کار اتاقی پر از کامپیوترهای متصل به شبکه‌ در نظر گرفته شد تا کاری را در ۱۴ ماه انجام دهند که یک کامپیوتر مجزا برای انجام آن ۱۶ سال وقت لازم دارد. به گفته ویگرت و انگل، صحنه‌های دیجیتالی دقیقن از زندگی واقعی الگوبرداری شد. هنرمندان، موقعیت خورشید در آسمان را در نظر گرفتند و برمبنای آن دقیقن محاسبه کردند سطوح مختلف از فلز و شیشه گرفته تا چوب یا سنگ چگونه اشعه‌ها را منعکس می‌کند. آن‌ها سایه‌ها را هم در نظر گرفتند.
گروه هم‌چنین با نصب محورهایی روی تیرهای چراغ‌برق هزاران کلیشه‌ از آسمانخراش‌ها و خانه‌ها ساختند تا وقتی لرزش‌ها، بادها و موج‌های شبیه‌سازی‌شده به کار اضافه شد، فروپاشی و سقوط آن‌ها جلوه‌ای کاملن طبیعی داشته باشد.
البته گاهی اوقات واقع‌گرایی کمی خسته‌کننده به نظر می‌رسد. به عنوان مثال مدل اطلاعاتی به هنرمندان می‌گفت چند دقیقه طول می‌کشد سونامی هیمالیا را دربر بگیرد، اما آن‌ها نیاز داشتند این کار در ۱۰ ثانیه انجام شود.
امریش و هم‌کار فیلمنامه‌نویس او هارولد کلوسر در «۲۰۱۲» بسیاری از شهرها و کشورها از جمله ریو دوژانیرو، رم، کالیفرنیا، واشنگتن، تبت، لاس وگاس و تعداد زیادی از نمادهای معروف را ویران کرده‌اند، اما به خاطر حساسیت‌های موجود سراغ نمادها و مکان‌های اسلامی نرفته‌اند.
این فیلم هم‌چنین نشان می‌دهد امریش بیش از قبل بدبین شده‌ است. او می‌گوید: «به نظرم ما بیش از پیش درباره آینده بدبین شده‌ایم. این بدبینی در خود من هم هست. در «روز استقلال» دنیا چیزی بود که ارزش دفاع کردن را داشت. پیام «روز پس از فردا» این بود که اگر ما به همین رویه ادامه بدهیم در آب فرومی‌رویم و حرف «۲۰۱۲» این است که کار ما تحت هر شرایط تمام است.»
20091113-cul-2012movie3
تعبیر غلط از تقویم مایایی
سازندگان «۲۰۱۲» یک تقویم باستانی مایایی را مبنای فیلم قراردادند که به اعتقاد برخی در آن پیش‌بینی شده دنیا ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲ نابود می‌شود. فیلم اشاره چندانی به این مسئله نمی‌کند، اما در تمام پوسترها و آنونس‌های فیلم آمده: «تمدن بشری اولیه درمورد پایان دنیا هشدار داد.»
افسانه‌های موجود درباره تقویم مایایی که اغلب به غلط تعبیرشده، ‌بهترین دستاویز برای امریش و کلوسر بوده است. مشکل این جاست که مایاها واقعن پایان دنیا را پیش‌بینی نکردند. دکتر دیوید استیوارت، استاد رشته هنر و تاریخ هنر در دانشگاه تگزاس در آستین که متخصص تمدن مایاهاست، می‌گوید: «هر جور تصور کنید، مایاها هیچ گاه چنین چیزی نگفتند.»
به گفته او در تقویم قدیمی مایایی، ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲ آغاز دوره سیزدهم است و دوره چهاردهم هم وجود دارد. استیوارت این نوع دوره‌بندی را با ارجاعات معاصر مانند «دهه پرتلاطم ۲۰» یا «دهه پرجنب و جوش ۶۰» مقایسه می‌کند. به گفته او مایاها احتمالن بر مبنای الگوی دوره‌های قدیمی دور‌ه‌های آینده را تصویر کرده‌اند، «اما آنها واقعن پیش‌گو نبودند.»
دکتر استیوارت می‌گوید در تمام دوران کاری خود انتظار سوءاستفاده‌‌ از تاریخ مایاها – نظیر آنچه امریش در فیلم «۲۰۱۲» انجام داده – را داشته، اما اضافه می‌کند این فیلم می‌تواند مبنایی برای کلاس‌های او در دانشگاه باشد. استیوارت می‌گوید: «تصور نمی‌کنم هیچ کس این فیلم را جدی بگیرد.»
خود امریش که قطعن این کار را نمی‌کند. او اصرار دارد بگوید در کودکی هیچ‌گاه با فاجعه‌ای روبه‌رو نشده و به این حرف که از زمین متنفر است، می‌خندد. مشخص است تازه‌ترین فیلم او در سینمای فاجعه، سرگرم‌کننده‌ترین آن‌هاست. او می‌گوید: «بله، این آخر دنیاست، اما باید خیلی مفرح باشد.»

درباره کارگردان


رولند امریش ( Roland Emmerich) ‏(۱۰ نوامبر ۱۹۵۵)‏ یک کارگردان آلمانی ست.
فیلم‌های وی از جمله روز بعد از فردا و ۲۰۱۲ همگی مضمون‌های آخر الزمانی و علمی تخیلی دارند.

قسمتی از فیلم شناسی



منبع: نیویورک تایمز
These icons link to social bookmarking sites where readers can share and discover new web pages.